هرچند مهدکودکهایی هم وجود دارند که تحت نظر بهزیستی نیستند و تحت عناوین مختلفی چون «خانه کودک»، «هنرکده» و «خانه بازی» زیرمجموعه نهادهایی مثل شهرداری یا وزارت ارشاد هستند اما تعدادشان زیاد نیست. مهدکودکهای بهزیستی هم طبق تعریف همین سازمان در 4رده از بیستاره تا 3ستاره طبقهبندی شدهاند. این طبقهبندی در هیچ کجا قابل رویت نیست. به جز مهدهایی که راست یا دروغ خودشان را 3ستاره مینامند از هیچ منبع دیگری نمیشود فهمید که هر مهدکودک چند ستاره دارد. در سایت سازمان بهزیستی هم تنها گفته شده که این ستارهها بر حسب معیارهایی چون امنیت، کادر آموزشی، بهداشت، فضای فیزیکی و تغذیه داده شده است. جالب اینجاست که قرار است تعداد کلاسهای فوق برنامه و حتی شهریه مهدها هم براساس همین رتبهبندی ستارهای تعیین شود، درحالیکه این ستارهها هیچ کجا قابل رویت نیستند!
از نوانخانه تا پنت هاوس اختصاصی
ارزانترین مهدکودکها احتمالا همین مهدهای 150هزارتومانی هستند. یعنی شهریهشان برای یک ماه، در هر هفته 5روز، در هر روز از 7صبح تا 4عصر، 150هزار تومان است. حسابش را که بکنید، میشود روزی 7500تومان. با چنین رقمی میشود حدس زد که سطح امکانات رفاهی در چنین مهدکودکهایی چطور است! اغلب این مهدکودکها اوقات بچه را با نقاشی از روی الگوهای کپی شده و «بشین، حرف نزن!» و تلویزیون پر میکنند و از غذاهای جورواجور و تغذیههای پر و پیمان هم خبری نیست. تصویر این مهدکودکها بهشدت شبیه به نوانخانههای کارتونهای زمان کودکی ماست که در آن بچهها با لباسهای کثیف در هم میلولیدند و گریه میکردند و یک تکه نان اضافی میخواستند! جالب اینجاست که حتی در همین مهدکودکهای کثیف هم کلاس زبان، ژیمناستیک، موسیقی و سفالگری در فهرست برنامههای هفتگی وجود دارد! البته هرچیزی استثنا هم دارد. بعضی موسسات مذهبی خصوصی هستند که بهرغم هزینههای اندک هم امکانات خوبی دارند و هم آموزشهای مناسبتر و اصولیتری به کودکان میدهند.
آن طرف بام، جای مهدکودکهای گرانقیمت مناطق شمالی است که حتی در تبلیغاتشان هم روی 2000متر باغ و استخر اختصاصی و سالن بازی سرپوشیدهشان تأکید دارند. بسیاری از این مهدها با شهریه بیش از یک و نیم میلیون تومان برای هرماه اداره میشوند و جالب اینجاست که حتی با همین شهریه هم باید در صف انتظار بمانید و از قبل رزرو کنید تا شاید جا برای کودک شما پیدا شود! فوقبرنامه در مهدکودکهای اینچنینی جایش را به اسمهای دهنپرکن و کارهای عجیب و غریب داده؛ از یوگای کودک و زبان دوم و سوم و چهارم(!) بگیر تا موسیقیدرمانی! بالاخره یک جوری باید جیب ملت را خالی کرد دیگر! جالب اینجاست که در اغلب این مهدکودکها که در آن شهریه تقریبا 75هزار تومان برای یک روز درمیآید، کماهمیتترین چیز روح و روان کودک و آینده او است. درصورت رخ دادن هر مشکلی برای کودک، مدیریت مهد به هیچ وجه حاضر نیست کوتاهی خود را بپذیرد و به جایش کودک را از مهد اخراج میکند! حتی درصورتی که در بازی کودکان آسیبی به اسباببازیهای گرانقیمت مهد برسد، والدین موظف هستند که آن اسباببازی را تهیه کنند و به مهد بدهند! یعنی این بچهها هستند که باید مراقب خراب نشدن وسایل مهد باشند!
از مهدهای قرآنی چه خبر؟
اتفاق خوبی که در همین سالهای اخیر رشد داشته همین مهدهای قرآنی است که تحت نظارت چند نهاد رسمی یا خصوصی مختلف در شهرهای بزرگ وجود دارند. در این مهدکودکها اولویت اصلی با آموزش قرآن است. بعضیها، مثل مهدهای زیرنظر جامعهالقرآن، مستقیما روی حفظ قرآن تأکید دارند و با روشهای نوین آموزش پیش از دبستان، بسته به خواست و علاقه کودک، حافظین قرآن را تربیت میکنند. بعضی دیگر از این مهدها تنها با محور قراردادن مفاهیم و آموزشهای قرآنی، برنامهای مشابه مهدهای عادی دارند. انتخاب یک مهد قرآنی خوب، گاهی حتی از پیدا کردن یک مهدکودک عادی هم سختتر میشود. از آنجا که ریشه علایق دینی کودک در همین سنین شکل میگیرد، نوع آشنا کردن کودک با قرآن و دین بیاندازه مهم است. همانقدر که یک مهدکودک و مربی خوب میتوانند کودک را به قرآن و دین علاقهمند کنند، آموزش نادرست یا اجبار و سختگیری میتواند اثر تخریبی غیرقابل جبرانی داشته باشد. از طرفی تعداد این مهدکودکها هم بسیار محدود است و همین تعداد اندک هم معمولا در چند محله خاص شهر مثل خیابان ایران متمرکز شدهاند و این، کار را برای والدینی که دنبال چنین فضایی میگردند، سخت کرده است. هر چند که خیلیها حاضرند به خاطر آینده فرزندشان این سختیها را به جان بخرند.
چی؟ استخر؟ نه؟!
از آن طرف، با اتفاقاتی که در برخی مهدکودکهای تهران میافتد، دست و دل بسیاری از والدین برای سپردن کودکشان به مهد میلرزد. چه حالی به شما دست میدهد اگر مدت زیادی کودکتان را به یک مهد خیلی معروف و نامدار سپرده باشید و بعد از چندماه از حرفهای یک مادر دیگر یا حتی تغییرات روحی در کودک خودتان متوجه شوید یک فاجعه اخلاقی در مهدکودک رخ داده است؟ مهدهایی که برای توالت کودکان فضای خصوصی ندارند، استخرهای مختلط برای دخترها و پسرها، کلاسهایی که به اسم ایروبیک و ژیمناستیک، رقص داشمشدی و والس دونفره به کودکان آموزش میدهند، کنایههای مربیهای ناسالم در مورد اندام و جنسیت کودکان و... آنقدر زیادند که در بعضی از مهدکودکها به یک امر عادی تبدیل شده لذا تحقیق جدی از مهدکودکها یکی از واجبات اساسی است.
از آموزش اجباری تا پلیهاوس رویایی
«چی به بچهمون یاد میدین؟» وقتی هنوز این سؤال، مهمترین دغدغه اغلب والدین باشد، توقع دارید مهمترین تبلیغ مهد کودکها چه باشد؟! والدینی که حوصله چندانی برای سرکشی مداوم به وضعیت کودکشان ندارند، احتیاج به نشانههایی دارند که باور کنند مهدکودک بچهشان جای خوبی است. دم دستترین نشانه، یاد گرفتن چیزهایی است مثل نقاشی بدون بیرون زدن رنگها ، It is a book و غذای زرافه چیست و 2+2میشود 4 اما شعر، قرآن و آداب زندگی بهترین آموزشها برای نمایش دادن بچه هستند؛ یعنی همین که وسط مهمانی وقتی از بچه میپرسند: «خب کوچولو! تو مهد چی یاد گرفتی؟» بتواند یک شعر پرمحتوا، یک سوره قرآن بخواند و همه تشویقش کنند و در نهایت مادرهای جمع بپرسند «بچهتون کجا میره مهد؟!».
مهد بدون بازی؛ هرگز
یکی از مهمترین نیازهای کودکان «بازی» است. بازی که به گفته تقریبا تمام روانشناسان، مهمترین و اصلیترین فعالیت دوران پیش از دبستان است و هر چیزی باید تحت پوشش آن به بچه آموزش داده شود، در بعضی مهدها به کل نادیده گرفته شده و بهعنوان زنگ تفریحی در بین کلاسهای آموزشی کودکان گنجانده میشود. حتی مهدکودکهایی که بازی را بهعنوان یک فعالیت پذیرفتهاند، برای آن زمان و مکان معینی گذاشتهاند که تخطی از آن ممکن نیست. درحالیکه اصل وجودی مهدکودک ایجاد فضایی برای بازی کودکان در کنار هم است. اتاق بازی بسیاری از مهدها، در ساعات آموزشی بسته است و استفاده از آن مثل شرکت در کلاسها، محدود و مشخص است. حتی مهدکودکهایی که اتاق بازی بزرگ و نورگیر با آخرین و پیشرفتهترین اسباببازیها ترتیب دادهاند، در هفته فقط چند ساعت اجازه ورود بچهها به آنجا را میدهند و آن اتاق رویایی، مثل یک جایزه بزرگ و دست نیافتنی برای بچههاست! بچههایی که والدینشان با دیدن همین اتاقهای بازی حسرتبرانگیز کودکشان را ثبت نام کردهاند.
از ما تا آنها
مهدکودکهای گرانقیمت بیش از هر چیز بهدنبال جذب والدین پولدار هستند و این وسط هر چیزی که منجر به جذب آنها شود، برایشان مغتنم است. از اصطلاحات دهان پرکنی مثل مونتسوری و یوگای کودکان بگیر تا زرق و برق هرچه بیشتر محیط مهد که شاید درواقع هیچ وقت نصیب کودکان نشود. وقتی بعضی والدین به نداشتن کلاس زبان اعتراض کنند و بعد از 2هفته از شروع مهد بپرسند «چرا بچهمون هیچی یاد نگرفته؟» چه انتظاری باید از برنامه مهد کودکها داشت؟از طرفی شاد کردن بچهها سخت است و ایجاد یک راه برای شادی واقعی کودکان، تنها با ایجاد حس اعتماد به نفس و موفقیت در کودک ممکن است که برای رسیدن به آن، مربیهای آموزشدیده، روشهای درست آموزش پیش از دبستان و محیط مناسب لازم است. چند درصد مهدکودکها حاضر به طی کردن چنین راه سختی هستند؟ راحتتر نیست که یک عمو فلانی را بیاوریم که ارگ بزند و شعر بخواند و بچهها لباس مبدل بپوشند و وسط حیاط مهد برقصند و دست و جیغ و هورا بکشند؟! این وسط، معدود والدینی که بهدنبال یک مهدکودک واقعا خوب برای تفریح و رشد کودکشان میگردند، راه بسیار سختی پیش رو دارند. کفشهای آهنیتان را به پا کنید، آب و آذوقه بردارید، بچه را ببندید بغلتان و برای رد شدن از صخرههای سخت و بلند، آماده شوید! آینده بچه شما ارزشش را دارد. موفق باشید.
مطمئنترین جا را پیدا کنید
توصیههای دکتر سیما فردوسی درباره سپردن کودکان به مهد کودکها بهتر است کودکان تا پایان 2سالگی در محیط خانواده و نزد والدین خود باشند تا احساس امنیت روانی اولیه و وابستگیهای عاطفی بهصورت صحیح و طبیعی در خانواده شکل بگیرد. مهدکودک همیشه پدیده ناپسندی نیست چون کودکانی که به مهدکودک میروند زمینه رشد اجتماعیشان فراهم میشود و شخصیتشان در تعاملات اجتماعی شکل میگیرد. بسیاری از رفتارهایی که کودکان در خانه نیاموختهاند را در جای دیگری به نام مهدکودک میآموزند. تحقیقات نشان میدهد کودکانی که به مهد کودک رفتهاند، در مقایسه با کودکانی که به مهد نرفتهاند، از واژههای بیشتری استفاده میکنند و نحوه ارتباطشان با دیگران راحتتر است. البته والدین باید برای پیدا کردن مهدکودک مطمئن و مربیان کاربلد زمان بگذارند و تربیت فرزندشان را به هر کسی نسپارند.
در مهد کودک، مربیان وظیفه بسیار مهمی بهعهده دارند زیرا نقش جانشین مادر را برای کودک ایفا میکنند و با توجه به این تعریف، مربی باید بتواند اضطراب کودک را تخفیف و به او امنیت بدهد و او را کنترل کند. اگر مهد کودکی دارای ویژگیهای لازم باشد و تنها از کودک نگهداری نکند بلکه به نیازهای او نیز توجه داشته باشد و رشد کودک و شرایط فردی او را درنظر بگیرد و درباره برنامه خواب، بازی، تغذیه، استراحت کافی و فعالیتهایی که مناسب سن کودک باشد، تدابیر لازم را اندیشیده باشد و محیط امنی برای کودکان ایجاد کند و آموزشهای تربیتی مورد نیاز کودکان را ارایه کند.میتوان پیشنهاد کرد که والدین حتما فرزندشان را به چنین مهدکودکی بسپارند.
اگر کودکی مدتی را در مهد چشم به راه آمدن والدین بماند، دچار نوعی هیجان میشود که برایش آزاردهنده است و شاید به این فکر بیفتد که فراموشاش کردهاند و دیگر دنبالش نخواهند آمد. این نگرانی کودک اهمیت زیادی دارد و باید از بروز آن جلوگیری کرد.
از مونتسوری تا شیچیدا
تا همین چند سال پیش اغلب مهدکودکها با همان سیستم معمولی کمی بازی- کمی آموزش روزگارشان را سپری میکردند و کسی هم توقع نداشت مدیر مهد از سیستم یا متد روانشناسی و آموزشیشان حرفی بزند. تنها تعداد اندکی از مهدکودکهایی که دارای مربیان آموزشدیده بودند و از کمکهای روانشناسی استفاده میکردند، براساس روشهای خاص روانشناسی کودک برنامههایشان را تنظیم میکردند. متد مونتسوری یکی از قدیمیترینهاست. روشی برگرفته از نظریات مادام مونتسوری که تا مدتی پیش مهدهای بسیاری در دنیا از آن بهره میبردند. مونتسوری، روشی است مبتنی بر یک نوع نظم و انضباط خیلی خاص با مقرراتی ویژه و محدودیتهایی در حریم شخصی کودکان. در این روش زمان هر فعالیت کاملا مشخص است، روش آموزش و حتی وسایل مورد استفاده در هر تمرین هم بهصورت کامل مشخص شده. مربیان مونتسوری باید در مؤسسه اصلی مونتسوری آموزش ببینند و مجموعه کامل وسایل را با قیمتی بین 3تا 5هزار دلار خریداری کنند تا معرفینامه مونتسوری را دریافت کنند. با این همه در ایران کسی به این چیزها کاری ندارد!
همین که متد مونتسوری تبدیل به یک برند معروف و یک برگ برنده برای مهدکودکها شد، همه مهدکودکها عبارت «مونتسوری» را بزرگ چسباندند بغل تبلیغهایشان، بیآنکه حتی یک مربی آموزشدیده داشته باشند یا محیط مهد را براساس این روش طراحی کرده باشند. تا همین حالا هم مونتسوری پیشتاز حضور در تبلیغات مهدهاست و هرچند 90درصد مهدهای مدعی، روش برخوردشان بویی هم از این روش نبرده اما همچنان خوب مشتری میگیرند! این در حالی است که اصلا روانشناسان ایرانی میگویند متد مونتسوری با فرهنگ ما همخوانی ندارد و بچه را دچار تناقض رفتاری میکند! در چند سال گذشته اسمهایی مثل شیچیدا، رجیو و... را هم میشود در تبلیغ مهدکودکها دید. شیچیدا که یک روش ژاپنی است بیشتر بر پرورش قدرت نیمکرههای مغز با استفاده از تمرینهای آموزشی و بهخصوص تمرینهای زبان آموزی و ریاضی تاکید دارد. طرفداران این متد معمولا کسانی هستند که تحتتأثیر تبلیغات امروزی، عقیده دارند آموختن زبان و ریاضی در سنین پیش از دبستان موجب باهوشتر شدن فرزندشان میشود، درحالیکه هیچ واقعیت علمی و پزشکیای آن را تأیید نمیکند. روش رجیو امیلیا نیز فعلا در تهران و تنها در 2مهدکودک اجرا میشود که اگر با مربیان آموزش دیده و در محیط مناسب اجرا شود، در پرورش خلاقیت و کارگروهی در کودک اثر دارد. هرچند اجرای این متد هم هزینههای بالایی دارد و برای والدین بسیار گران تمام میشود.